حمید رشدی  {گروه تمهید}

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ (25حدید) 

خداوند متعال رسولانش را به همراه بینات به سوی مردم می‌فرستد و همراه آنان، کتاب و میزان نیز نازل می‌کند. همراهی بینات با رسول دلیلی بر الهی بودن اوست و با آمدن بینات، برای مردم حجت تمام می‌شود و حق، آشکارا نمایان می‌شود. حال این بینات که به معنای دلایل روشن است، مصادیق مختلفی می تواند داشته باشد. گاهی بیّنه خود رسول است: لَمْ یَکُنِ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکینَ مُنْفَکِّینَ‏ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ * رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً» (بیّنه 1و2). گاهی هم یک واقعه بیّنه می‌شود: وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمیعادِ وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولاً لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ‏ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ‏ بَیِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمیعٌ عَلیمٌ» (انفال 42). با دقت در این دو مثال در می‌یابیم که علی رغم اینکه یکی از این بینه‌ها از جنس حادثه است و دیگری از جنس یک انسان، اما هر دو در اینکه آشکار کننده حق هستند و مایه اتمام حجت بر مردم، مشترکند.

اما کتاب و میزان چیست؟ کتاب در حقیقت قواعد کلی و ثابتی است که از عالم غیب به رسول نازل می‌شود و مبنای جامعه سازی توحیدی قرار می‌گیرد. علامه طباطبایی (رض) در مورد این فراز از آیه می فرماید: و قوله وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ‏» و هو الوحی الذی یصلح أن یکتب فیصیر کتاباً، المشتمل على معارف الدین من اعتقاد و عمل و هو خمسة: کتاب نوح و کتاب إبراهیم و التوراة و الإنجیل و القرآن»‏ (المیزان، ج19، ص171)

میزان نیز به معنای وسیله سنجش است. در معاملات، ترازو وسیله سنجش و میزان است. در اعمال، دین وسیله سنجش است و در ات، امام جامعه میزان است.

بعد از اینکه رسولان الهی با بینات فرستاده شدند و عده‌ای از مردم، مؤمن به آن‌ها و آرمان‌های الهی ایشان شدند، خداوند متعال کتاب و میزان را نازل می‌کند تا مردم برای برپایی قسط قیام کنند. از حرف لام» در کلمه لیقوم» می‌توان فهمید که غرض خداوند از انزال کتاب و میزان، قیام مردم برای برپایی عدالت و قسط است.

نکته‌ای که حائز اهمیت است این است که اگرچه خداوند متعال رسولانی را فرستاده است و این ارسال توأم با بینات است، و همچنین همراه رسولان، کتاب و میزان نیز نازل کرده است، اما وظیفه خطیر و مهم اجرای عدالت اجتماعی به دوش مردم گذاشته شده است. در واقع گسترش عدالت در جامعه در نقشه خداوند متعال یک وظیفه عمومی است و از شخص یا اشخاص خاص نمی‌توان و نباید انتظار داشت که این مهم را به سرانجام برسانند. به عبارت دیگر عدالت در منطق الهی مردم نهاد» است.

نکته دیگری که از این بخش از آیه قابل اصطیاد است این است که تنها زمانی می‌توان از مردم انتظار داشت که برای برپایی عدالت قیام کنند که اولاً بینات برای ایشان آشکار شود و به رسولان و راه آنها ایمان بیاورند، همچنین دو عامل مهم یعنی کتاب و میزان نیز در دسترس ایشان قرار گیرد، چرا که بدون آن دو نمی‌توان قیام به قسط کرد. زیرا این قیام، قیامی الهی است و حتماً باید هم مبتنی بر معارف الهی که در کتاب آمده است، باشد و هم با میزان» که وسیله سنجش است، مقایسه و سنجیده شود. لذا اگر بخواهیم قیامی مردمی برای برپایی عدالت اجتماعی سامان دهیم، باید ابتدائاً مردم را مؤمن به رسولان کنیم و کتاب و میزان را در اختیار ایشان قرار دهیم که بر اساس آن حرکت کنند.

با این وصف، اگر این آیه را تا زمان فعلی امتداد دهیم در می‌یابیم که علماء به عنوان وارثان انبیاء و رسل وظیفه دارند تا مقدمات قیام مردمی به قسط را فراهم کنند. یعنی ابتدائاً بینات را به مردم نشان دهند تا هم حقانیت راه انبیاء و رسل واضح و آشکار شود و هم حجت بر ایشان تمام شود. و در مرحله بعد کتاب و میزان (با همان تعاریفی که گذشت) را در دسترس مردم قرار دهند تا براساس آن قیام را سامان دهند.

یک نکته تفسیری که به ادامه بحث کمک می‌کند این است که در لسان قرآن نزول وماً به معنی فرود آمدن شئ از آسمان نیست. بلکه یعنی در حالی که خزینه آن شئ در عوالم بالا موجود است، در دسترس مردم قرار گرفته است. لذا در قرآن می‌بینیم که در مورد آهن (ذیل همین آیه) و حتی چهارپایان نیز واژه نزول به کار رفته است که به معنای در دسترس قرار گرفتن آن اشیاء برای مردم است. بنابراین از مهمترین وظایف رسل و در ادامه راه ایشان علماء این است که کتابی را که در دسترس مردم قرار گرفته است، تبیین کنند و مردم را آماده قیام لله برای قسط و عدل کنند.

در عصر حاضر، از مهمترین وظایف حوزه‌های علمیه تبیین و ترویج معارف قرآنی از این جهت که مقدمه قیام به قسط است- می باشد. مویّد این سخن آیه 22 سوره مبارکه توبه است که می فرماید: وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ». چرا که در این آیه به مؤمنین تذکر می‌دهد که چرا از هر فرقه، طائفه‌ای برای عزیمت به میدان نبرد کوچ نمی‌کنند تا به سبب قیام لله، تفقه در دین پیدا کنند و هنگام بازگشت از جنگ قومشان را انذار دهند؟ پس عده ای برای فهم عمیق دین باید وارد نبرد با دشمنان بشوند و در اثر این مبارزات، به این فهم عمیق برسند و آن را در اختیار قومشان بگذارند تا آنها نیز برای قیام آماده شوند. این است معنای در اختیار قرار گرفتن کتاب (و معارف حقّه) برای مردم.

نکته ظریفی که از مقارنه این دو آیه فهم می‌شود این است که معارف حقه‌ای که باید برای مردم تبیین شود و در اختیار ایشان قرار بگیرد، معارفی از جنس قیام لله و مبارزه با طواغیت است، زیرا اولاً سیاق آیاتی که حول آیه 22 سوره مبارکه توبه است، سیاق مبارزه و جنگ است، ثانیاً در آیه 25 سوره مبارکه حدید پس از ذکر قیام مردم برای اجرای قسط و عدل، می‌فرماید: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ» ، یعنی پس از قیام مردم، احتمال مقابله‌ی مخالفین عدالت با جریان مردمی عدالتخواه بالا می‌رود فلذا خداوند متعال آهن را -که کارکرد اولیه آن صنایع نظامی است و ثانیاً منافع دیگری نیز دارد- در اختیار مردم قرار می‌دهد تا بتوانند با مبارزه سخت به اهداف عدالتخواهانه خود برسند.

بنابراین حوزه‌های علمیه باید بینات را به مردم نشان داده و اتصال مردم را با کتاب و میزان برقرار کنند تا قیام مردم برای اجرای عدالت که عالی‌ترین سطح آن تشکیل حکومت الهی است- محقق شود و مردم را نسبت به اصل دین (که مبارزه با طواغیت است) انذار دهند.

با همه این اوصاف اگر مردم، رسالت اصلی خود را انجام ندهند گزندی به خداوند متعال نخواهد رسید. زیرا او هم قوی است و ضعف در او راه ندارد و هم عزیز است و هیچ‌گاه ذلیل نخواهد شد.

و علی الله التکلان فی الافتتاح و الاختتام

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها